English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (1725 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
word mark U نشان کلمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hard U کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
harder U کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
hardest U کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
end U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
most significant bit U بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
msb U بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده .
Good grief! <idiom> U این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
Other Matches
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonym U کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms U کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
marking U نشان دار سازی نشان
markings U نشان دار سازی نشان
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks U نشان کردن نشان
mark U نشان کردن نشان
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
to the letter <adv.> U کلمه به کلمه
MOT U کلمه
worded U کلمه
MOTs U کلمه
road sense U کلمه
letter for letter <adv.> U کلمه به کلمه
verbatim <adv.> U کلمه به کلمه
exactly <adv.> U کلمه به کلمه
word for word U کلمه به کلمه
word for word <adv.> U کلمه به کلمه
word U کلمه
faithfully <adv.> U کلمه به کلمه
verbs U کلمه
verb U کلمه
parol U کلمه
the root of a word U اصل کلمه
falderol U کلمه بی معنی
computer word U کلمه کامپیوتری
toneme U کلمه متشابه
fallal U کلمه بی معنی
chains U از کلمه قبلی
control word U کلمه کنترل
tessera U کلمه عبور
etymon U ریشه کلمه
double word U کلمه مضاعف
cliche U کلمه مبتذل
doubleword U کلمه مضاعف
data word U کلمه داده
code words U کلمه رمز
code word U کلمه رمز
full word U تمام کلمه
full word U کلمه کامل
letter perfect U کلمه بکلمه
literatim U کلمه بکلمه
numeric word U کلمه عددی
machine word U کلمه ماشین
memory word U کلمه حافظه
keyword U کلمه کلیدی
prickleback U کلمه ماهی
fullword U تمام کلمه
reserved word U کلمه محفوظ
function word U کلمه دستوری
ghost word U کلمه غیرمصطلح
half word U نیم کلمه
hyphenation U تقسیم کلمه
oaths U کلمه قسم
oath U کلمه قسم
instruction word U کلمه دستورالعمل
mosul U نکته کلمه
synonym U کلمه مترادف
word time U زمان کلمه
adverbum U کلمه بکلمه
chain U از کلمه قبلی
password U کلمه رمز
synonyms U کلمه مترادف
passwords U کلمه رمز
alphabetic word U کلمه الفبایی
verbiage [American English] U کلمه بندی
ablaut U تصریف کلمه
word processor U کلمه پرداز
word processors U کلمه پرداز
fix U که اندازه کلمه
fixes U که اندازه کلمه
formative U کلمه مشتق
graphs U هجای کلمه
graph U هجای کلمه
diction U کلمه بندی
word mark U علامت کلمه
qualifiers U کلمه توصیفی
pass U کلمه عبور
word choice U کلمه بندی
wording U کلمه بندی
watchwords U کلمه رمزی
wordmonger U کلمه پرداز
trisyllable U کلمه سه هجائی
passed U کلمه عبور
passes U کلمه عبور
triliteral U کلمه سه حرفی
catchword U کلمه راهنما
choice of words U کلمه بندی
verbatim U کلمه بکلمه
word processing U پردازش کلمه
watchword U کلمه رمزی
parts of speech U اقسام کلمه
qualifier U کلمه توصیفی
vocable U کلمه صوتی
word length U طول کلمه
word length U درازای کلمه
commie U مخفف کلمه communist
chute U مخفف کلمه پاراشوت
polysyllables U کلمه چند هجایی
chutes U مخفف کلمه پاراشوت
kwic U کلمه کلیدی در متن
word addressable U نشانی پذیری کلمه
commies U مخفف کلمه communist
word of mouth U صدای کلمه شفاهی
initialling U حرف اول کلمه
polysyllable U کلمه چند هجایی
expression U ابراز کلمه بندی
expressions U ابراز کلمه بندی
connective U کلمه ربط یا عطف
data word size U اندازه کلمه داده
dedicated word processor U کلمه پرداز اختصاصی
disyllable U کلمه یاقافیه دوهجایی
catachresis U استعمال غلط کلمه
end spell U خاتمه هر کلمه رمز
fixed word length U کلمه با طول ثابت
folk etymology U کلمه سازی توده
initialled U حرف اول کلمه
passwords U اسم شب کلمه عبور
password U اسم شب کلمه عبور
appositive U وصف کلمه وصفی
channel command word U کلمه فرمان محرا
in the p sense of the word U بمعنی واقعی کلمه
initials U حرف اول کلمه
keyword in context U کلمه کلیدی در متن
channel status word U کلمه وضعیت مجرا
reiterative U کلمه دال برتکرار
word processing system U سیستم پردازش کلمه
variable word length U طول کلمه متغیر
phraseology U کلمه بندی انشاء
wps U انجمن پردازش کلمه
phrases U کلمه بندی کردن
phrasal U مربوط به کلمه بندی
initialed U حرف اول کلمه
stand alone word processor U کلمه پرداز خودکفا
word processing society U انجمن پردازش کلمه
initial U حرف اول کلمه
psw U کلمه وضعیت پردازنده
phrase U کلمه بندی کردن
quadrisyllable U کلمه چهار هجائی
program status word U کلمه وضعیت برنامه
word processing center U مرکز پردازش کلمه
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
word processing program U برنامه پردازش کلمه
program status word U کلمه وضیت برنامه
phrased U کلمه بندی کردن
septet U کلمه هفت بیتی
triphthong U کلمه یا حرف سه صوتی
pease U جمع کلمه pea
qualificative U کلمه یا عبارت توصیفی
word oriented computer U کامپیوتر کلمه گرا
octet U کلمه هشت بیتی
word processing supervisor U نافر پردازش کلمه
Recent search history Forum search
1frangible
1postside
1tink and grow rich
2مهرآسا
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1Evolution
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1اصلاح ترجمه
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com